| به صورت کامل اضافه شد! |
نویسنده: آنتونی برجس | مترجم: فربد آذسن
در آینده ی کابوس واری که آنتونی برجس از بریتانیا، در کتاب پرتقال کوکی به تصویر می کشد، الکس، یک نوجوان پانزده ساله که حکایت خود را به وسیله ی یک گویش ابداعی به نام «ندست» تعریف می کند، همراه با سه «شخیل» خود پیت، جورجی و دیم و در کنار خلافکاران دیگر، پس از غروب آفتاب شهر را تحت اختیار می گیرد و دست به انواع و اقسام جنایات می زند. به دلیل آمار بالای جرم و جنایت دولت تصمیم می گیرد به جای زندانی کردن خلافکاران که ظاهراً بی فایده است، با استفاده از تکنیک لودُویکو روحیه ی خلافکارانه را در آن ها از بین ببرد و به عبارتی آنها را «اصلاح» کند. ولی این سوالی است که رمان از ما می پرسد: «اصلاح به چه قیمتی؟»
بخشی از پیشگفتار:
جان آنتونی برجس ویلسون با این که نویسندهای پرکار بود، ولی اولین رمانش را در مرز چهل سالگی منتشر کرد. او در منچستر به دنیا آمد و دوران کودکی و نوجوانی اش را در زادگاهش سپری نمود و بخش عمدهای از جوانیاش را خارج از مرز در ارتش مشغول به خدمت بود تا این که در مالایا به استخدام خدمات استعماری بریتانیا درآمد و همانجا مشغول به تدریس شد. در سال ۱۹۶۰ پزشکان به برجس خبر دادند که یک تومور مغزی در سرش پیدا کردهاند و به همین خاطر او با سرعتی زیاد شروع به نوشتن کرد تا شاید پس از مرگ حقالتألیف کتابهایش کمکخرج همسرش باشند. او در عرض یک سال پنج رمان نوشت. برجس متعاقباً پی برد که تشخیص پزشکان اشتباه بوده است، ولی همچنان به نوشتن و منتشر کردن رمان با سرعتی زیاد ادامه داد. او نزدیک به چهل رمان نوشت، ولی مشهورترین اثر وی یک رمان کوتاه دیستوپیایی به نام پرتقال کوکی (۱۹۶۲) است؛ اثری که عمدهی محبوبیت خود را مدیون اقتباس سینمایی استنلی کوبریک در سال ۱۹۷۱ است. نظر خود برجس این بود که پرتقال کوکی به هیچ عنوان بهترین اثرش محسوب نمیشود. وی در مقدمهای که در سال ۱۹۸۶ به مناسبت بازنشر کتاب در ایالات متحده نوشته بود، رمان را تحریککننده و موعظهگرانه خطاب کرد و افسوس خورد از این که این کتاب ماندگار خواهد شد، در حالی که کتابهای دیگرش که نزد او ارزش بیشتری داشتند بدون شک گمنام باقی میماندند. درونمایهی رمانهای برجس مسائل مهمی مرتبط با طبع انسان و اخلاقگرایی است؛ مسائلی چون وجود خوبی و بدی و اهمیت قدرت اراده و اختیار. برجس تحت تعلیمات مذهب کاتولیک رشد یافت و با وجود این که از عنفوان جوانی دیگر به کلیسا نرفت، ولی قواعد و قوانین کاتولیک نزد وی گرامی باقی ماندند. برجس به ادیان زیادی علاقه داشت و از آنها تأثیر پذیرفت، ولی اصول مذهبی کاتولیک بیشترین تأثیر را روی دیدگاه اخلاقی او داشتند. به طور مثال، او انسان را موجودی به تصویر میکشید که ذاتاً مستعد خشونت است و این نشاندهندهی پذیرش این دیدگاه کاتولیک است که همهی انسانها به گناه نخستین آلوده شدهاند…
| مناسب برای خوانندگان بالغ. |
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است